|
|
شبی ملادر حالت خواب و بیداری،سرش به خارش افتاده و برای رفع خارش،دستش را برد روی سر زنش و شروع کرد به خاراندن سر او.
زن ملا از خواب بیدار شد و گفت:هی ملا!خوابی یا بیدار.ملا گفت:چی میگی زن؟چی شده؟چیکار داری؟زن ملا گفت:مرد حسابی چرا نصف شب سر مرا میخارانی?
ملا گفت:چون سرم میخارد.زن گفت:پس چرا سر منو می خارانی؟ملاگفت:عجب پس بخاطر این بود که هر چه می خاراندم،هیچ خوشم نمی اومد.
منبع:www.valaweb.loxblog.com
کپی بدون ذکر منبع ممنوع میباشد
وپیگرد قانونی دارد.
:: موضوعات مرتبط:
ملا نصرالدین و لقمان ,
,
:: برچسبها:
ملا ,
ملانصرالدین ,
الدین ,
نصرالدین ,
خر ,
الاغ ,
پنداموز ,
بازار ,
فروش ,
گنج ,
خیس ,
رختخواب ,
بیداری ,
خواب ,
,
:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 دی 1395 |
نظرات ()
|
|
|
|
|